مرگ تدریجی یک رویا

برادرم میگفت: تو یکهو جهش ژنتیکی پیدا کردی و به هنر علاقه مند شدی. چیزی که در فامیل ما بی سابقست!

*** *** ***
خیلی دوست داشتم برم انقلاب و از "سروش*" چوب بگیرم. یه بار هم یه زیرکار بزرگ رو از انقلاب با اتوبوس به خونه آوردم. علاقه شدیدی پیدا کرده بودم و دوست داشتم همیشه تابلوی معرق درست کنم. معرق رو با تمام زحماتی که داشت دوست داشتم. به خصوص وقتی تابلوی آماده شده رو میبردم تا هنرکده " خورشیدی" پلیستر کنه، تابلوهای بقیه مردم رو میدیدم، دلم می خواست که من هم اون طرحها رو درست کنم.

*** *** ***
آخرین تابلویی که درست کردم چند ماهی طول کشید. طوری که دیگه از خودم نا امید شدم. بعدش هم مدت زیادی هرچی چوب داشتم گذاشتم کنار و میز معرق رو بردم زیر زمین.
*** *** ***
چند روز پیش با تمام خاطرات و آرزوهام خداحافظی کردم. هرچی چوب داشتم بردم " خورشیدی*" و مجانی بهشون دادم. گفتن پول زیادی نمیشه. اگه لازمت میشه بردار برا خودت. من هم که دیگه آتیش زدم به مالم و هرچی دارم و ندارم رو دارم میبخشم، همونجا دادم و گفتم بجای پولش برای امواتم فاتحه بخونید!
هنرکده خورشیدی هم شده بود رستوران! و طبقات بالاترش تبدیل به کارگاه شده بود. با خودم گفتم این هم فهمیده پول توی شکمه نه هنر!
*** *** ***
هر کدوم از اون چوبها برای من یک دنیا حرف بود.تمام رگه های چوبها، از خاطرات و لحظات تلخ و شیرینم سخن میگفت. برام سخت بود که ازشون جدا بشم ولی خودمو مجبور کردم تا بتونم دل بکنم.

دانش پژوه* هم "چوبین"* رو اجاره داده به یه دفتر خدماتی، من هم که دیگه همه چیرو رد کردم.اما هنوز هم از تابلوی " چهارشنبه سوری" خانم" دانش پژوه" خوشم میاد. یه بار هم رفتم از تابلوش عکس گرفتم تا وقتی خواستم درستش کنم یه نمونه الگوی آماده کنارم باشه. حتی اگه یک روز از عمرم باقی باشه یا این تابلو رو درست میکنم و یا میخرم!
 *** *** ***
احساس میکنم دارم تموم میشم که حالا همه چیزو دارم تموم میکنم. احساس خاصیه اما وقتی خوب بهش فکر میکنم میبینم تمام شدن هم بد نیست...
 *** *** ***
لغات و اصطلاحات تازه:
سروش: فروشگاه چوب در انقلاب
خورشیدی: هنرکده آموزش معرق و انجام پلیستر(روکش نهایی تابلو)
خانم دانش پژوه: مربی معرق من
چوبین: اسم آموزشگاه معرق
عکس تابلوی معرق بالا رو هم از گوگل پیدا کردم ولی عکس چوبها، تعدادی از چوبهای خودمه قبل هدیه کردن.

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

2 نظرات:

مصطفا گفت...

هرجا تموم شدی یه جای دیگه شروع شو
مث یه رویای تازه
یه دل تازه

"این حال و هوا ساز و نوا از دل تازه س
این همهمه ها زمزمه ها از دل تازه س
این عطر گل و چتر گل و چشمه ی رویا
این بوی وفاجوی صفا از دل تازه س"

ناشناس گفت...

manam hamino mhastam begam elham
har ja ye chizi tamoum mishe
ye chize jadidi dar hale rokh dadane
be fale nik begir
man be moafaghiyatet to har kari iman daram
faghat bayad edamash bedi
tahe khato hamishe yadet bemoune
dostet daram
fariba