ترجمه با پیژامه

دوران دانشگاه ، یه استادی داشتیم که از همون روز اول دانشگاه ، میزد تو ذوق همه دانشجوهائیکه با کلی ذوق و شوق و غرور قبول شدن در دانشگاه دولتی ، اومده بودن سر کلاس . میگفت شما رتبتون خوب شده یا در فلان المپیاد رتبه آوردید دلیل نمیشه خودتونو برای ما بگیرید و فکر کنید ما باید بهتون احترام بزاریم . خلاصه اینقدر از این حرفها زده بود که بچه های ترم اولی از دانشگاه اومدنشون سیر شده بودن .
در هر جلسه شاید یک ربع ،  درسی که باید بده رو میداد و بقیشو حرفهای متفرقه میزد. میگفت میتونید کتاب بخونید بجای اینکه من توضیح بدم . ولی این حرفهارو کسی بهتون نمیزنه . حرفهاش جالب بود . گاهی اوقات یاد حرفهاش میفتم . همون زمان هم بعضی حرفهاشو قبول داشتم و بعضیشو نه .
یه حرف جالبی که میزد این بود که هروقت بخواد مشغول کارهای دانشگاهیش در خونه بشه مثلا بخواد کتاب بخونه یا مقاله و کتابی بنویسه یا ترجمه کنه ، باید لباس رسمی بپوشه . یعنی با لباس راحتی و پیژامه نمیتونه این کارهارو انجام بده . نظرش این بود که این کارها ، مهم و مقدس هستند و باید با احترام در برابرشون بود . اون موقع ما حرفشو به مسخره گرفته بودیم . اما بعدا که دقت کردیم دیدیم که راست میگه . برای کارهای جدی ، حتی توی خونه ، باید رسمی و بدور از هرگونه راحتی که باعث خوابالودگی میشه ، بود .
نکته دیگه ای که توی حرفهاش اشاره میکرد این بود که ، در روزهای ولادت و شهادت که تعطیل میشه ، به خصوص عاشورا ، مثل بقیه مردم وقتشو به بطالت نمیگذرونه . یا مثلا ظهر عاشورا نمیره تو صف غذای نذری وایسته . میگفت این روزها ، بیشتر از هر روز عادی دیگه ای کار میکنه واز اون روزبیشترین استفاده رو میکنه . اینجوری به نوبه خودش میتونه وظیفشو انجام بده .
این حرفها به بعضیها برمیخورد اما وقتی دقت میکردی میدیدی که حرفهاش عمق داره و باید روی حرفهاش خوب فکر کرد و بعد قضاوت کرد .
نمیدونم چرا یکهو یاد این حرفهای استاد افتادم. خوبه که آدم هرازگاهی این حرفهارو تو ذهن خودش مرور کنه . شاید بتونه از لابه لای این حرفها ، نکات تازه تری پیدا کنه ...

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

4 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام...مگه میشه ادم توی خونه با کت شلوار بشینه مقاله بنویسه؟بعضی این استاد ها هم یه چیزیشون میشه ها...میشه بگین استاد چه درسی بوده؟رضا لمپارد

الهام-پافا گفت...

سلام

منظور کت و شلوار نبود
یعنی وقتی با لباس خواب میخوای کتاب بنویسی نمیشه
نه کت و شلوار رسمی

مثلا من خودم هم همینطورم
تا شکل آدمیزادی پیدا نکنم نمیتونم مشغول کار بشم
حالا الزاما لباس رسمی بیرون منظور نیست

برای ارسال نظر با اسم خودت
از قسمت ( نظر به عنوان ) لیستشو باز کن
نام-ادرس اینترنتی رو انتخاب کن
بعد اسمتو بنویس
تا دیگه ناشناس نخوره

الهام گفت...

راستی
این استاد، آقای دکتر بهار، مترجم کتاب فیزیک هالیدی بود که کتاب معروفی هست و مطمئنا دیدی

رضا لمپارد گفت...

بله بله بله کتاب فیزیک هالیدی رو در خدمتش هستیم وداره حالمونو میگیره.البته فعلا با جلد اولش سروکار دارم...نمیدونم باهام موافقی یا نه ولی وقتی یه استاد زیاد اطلاعات داشته باشه معمولا یه جورایی غیرعادی رفتار میکنه یا حرف میزنه که ما بعد چندسال تازه میفهمیم طرف عجب عجوبه ای بوده وما استفاده نکردیم...ممنون از توضیحاتت...