فقط همین و دعا

چند باری توی دانشگاه دیدمش . باورم نمیشد با این سن و این تیپ و قیافه به عنوان نیروی خدماتی وارد دانشگاه شده باشه . شخصیتش برام مبهم بود . دوست داشتم بیشتر بدونم . یکی از همکاران برام توضیح داد که این اقا که زیر 30 سال سن داره و به عنوان نیروی خدماتی وارد دانشگاه شده ، از شهرستانهای اطراف تهران میاد دانشگاه . ازدواج کرده و با مادر و برادرش زندگی میکنه ( پدرش خیلی وقته فوت کرده ) . از وقتی یادشه مادرش مشکل مغزی داشته ( سکته یا فلج مغزی احتمالا) و برادرش که سر کار نمیره از مادرش مراقبت میکنه . یعنی هزنیه مادر فلج و برادر و زنش رو این باید با این درامد کم دربیاره . دیپلم هم نداره (حتما چون نتونسته به خاطر تامین مخارج ، تحصیل کنه ) .
همکارم میگفت روز اول که این آقا اومده بوده ، همکارم از دیدنش خیلی تعجب کرده و گفته آخه این برای این کار حیفه ، یه کار بهتر بهش بدید(چون اصلا و ابدا به ظاهرش نمیاد که این کارهارو انجام بده )

درسته که انواع کارهای خدماتی محترم و مهم هستند ، اما شخصی که انجامش میده در درون خودش احساس خوبی نداره ، یعنی احساس میکنه که از بقیه کمتر داره . در حالیکه اگه کسی این کارهارو به عهده نگیره کار یک اداره و شرکت و شهر و کشور مختل میشه .
احساس درونی این افراد ، به رفتار اطرافیانشون هم برمیگرده . گاهی افرادی که کار ساده ای در محل کار انجام میدند و تحصیلات آنچنانی هم ندارند ، احترام زیادی به نیروهای خدماتی نمیزارن و همین هم باعث میشه این احساس ناراحتی به این افراد دست بده( البته دلایل دیگه ای هم داره که همه میدونن . فقط کافیه خودتونو جاشون بزارید تا درک کنید )
کاش میتونستم لااقل به همین فردی که میشناسم کمی کمک کنم .هرچی فکر میکنم میبینم کاری از دستم برنمیاد . جز اینکه احترام بیشتری به این فرد بزارم .
فقط همین ...و دعا ...

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

3 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام
حاضرید با هم تبادل لینک کنیم

امید(هنر هفتم) گفت...

من احترام زیادی برای چنین اشخاصی قائل هستم...

مصطفا گفت...

چقدخوب فك ميكني تو
تحسين ميكنم تفكر و احساستو