قلمرو ممنوعه

امید نوشت:ستادی داشتیم در درس تفسیر قرآن کریم که بحث های دختر پسری و فرعی زیاد داشت.یک روز سر کلاس ایشان به مانند بحث های غیر معمولش شروع به تعریف کرد و گفت زن های ما باید یاد بگیرند که در روابط جنسی عشوه جنسی برای مرد بریزند و او را سیر کنند! و این خیلی مهم است. 

          *** *** ***          *** *** *** 
 بچه که بودیم در خانه قدیمی پدربزرگ که الان فروخته شده و خراب شده و تبدیل به مجتمع مسکونی شده، همراه با دخترعمه ها و پسردایی و پسر عمه توی حیاط و زیر درخت توت مینشستیم و بازی میکردیم. حالا یا سنگ کاغذ قیچی یا بازیهای درگوشی از اون مدلهایی که یکی یه جمله یا کلمه میگفت و گوش به گوش میچرخید و نفر آخر چیزی که شنیده بود رو میگفت و باعث خنده همه میشد، یا بازی قایم باشک که تو اون خونه های قدیمی که جای زیادی برای قایم شدن داشت، خیلی حال میداد.گاهی هم که خونه عمه ها میرفتیم، فوتبال دستی یا پاسور بازی میکردیم. فوتبال دستی که خیلی هیجان داشت و تو اون لحظات اصلا فکرشو نمیکردیم که چند روز دیگه تعطیلات عید یا تابستون تموم میشه و باید بریم مدرسه و دیگه بازی بی بازی.
اون موقع پدرمادر ها چپ چپ نگاهمون میکردن و هر کدوم از طرفین خوشش نمیامد که پچه هاشون که مثلا به هم نامحرم هستند اینقدر صمیمانه با هم بازی کنند.در واقع بعد از اینکه تنها میشدیم مورد سرزنش قرار میگرفتیم که چرا ... .
یکی پیدا نمیشد که بگه اگه ما جلوی خانوادمون بازی نکنیم پس فردا قصه ما از پسر دایی و دختر عمه و .. فراتر میره و به خیابون هم میرسه. اما کسی نبود این حرفهارو یاداوری کنه. همه چیز اخ بود.

  *** *** *** 
دانشگاه که رفتیم بدون مقدمه و اینکه تو اصلا از چیزی خبر داری یا نه شروع کردن به گفتن بعضی چیزا. نمیدونم چرا بعضیها مثل استاد امید صحبت از عشوه جنسی میکنند درحالیکه اصلا با خودشون فکر نکردن وقتی الف ب به کسی یاد ندادن نمیتونن از طرف توقع نوشتن انشا کننند.
در مملکت گل و بلبل ما هم همینطوره، یکهو خانواده و جامعه بدون گفتن الفبای هر مسئله به ظاهر ممنوعه ای، توقع مهارت در اون مسئله رو دارن.
یه زمانی خواندن رمانهای عاشقانه مثل فهمیه رحیمی و دانیل استیل جرم بود( به خصوص در مدارس)، چه برسه به صجبت به مسائل بالای 18. 
وقتی جوان مظلوم زیر 18 بود، اطرافیانش یک سری جوکها و حرفهارو رو در گوشی به هم میگفتن، وقتی طرف بالای 18 شد هم همه فکر کردن طرف دکترای معلومات بالای 18 گرفته. اینکه این معلومات از غیب نازل شده یا جای دیگه، خانواده هیچ شکی نمیکرد. 
*** *** *** 
در دورانی که نه در مطبوعات و نه در کتابها حرفی از این مسائل بود و استفاده از اینترنت هم مثل امروز نبود، داشتن اطلاعات ممنوعه از چه طریقی میسر بود؟ همیشه میگن کسب این اطلاعات از جامعه دوستان و اینترنت، راه درستی نیست، پس میشه اساتید گرانقدر به ما راهشو نشون بدن؟
احتمالا خداوند متعال علاوه بر الهام بر زنبور عسل و مشابه آن، بر جوانان این مرز و بوم هم به محض رسیدن به سنین 18 یکسری الهامات مخفیانه در رابطه با مسائل ممنوعه داره.
  برای همین هیچ وقت خانواده ها در رابطه با کسب اگاهی فرزندان دلبندشان نه نگرانی دارند و نه شکی می کنند.

*** *** ***   *** *** *** 
در سامانه ازدواج  SAJ.IR گواهی رسمی ازدواج اعطا میشه که اگه عناوین واحدهای درسیشو بخونید میبینید که هیچ کدوم ربطی به مسائل ممنوعه نداره.
   *** *** ***               *** *** ***          *** *** *** 
امید نوشت: آیا یک زوج زن و مرد که با هم ازدواج می کنند آیا تا ابد عاشق هم می مانند؟ باید بمانند؟ چه چیز آنها را در کنار هم قرار می دهد؟ بیشتر افرادی که دور و برم دیدم با هر نوع تفکری که داشتند بعد از ازدواج به روغن سوزی افتاده اند.نه مردها از ازدواج شان راضی بوده اند و نه زن ها. می شنویم زن میانسالی در تهران دوست دارد مثل ویکتوریا دوست پسر داشته باشد....وقتی عاشقان ما می شوند انریکو،سالوادور،امیلیانو و خلاصه راحت تان کنم....عشق در بدن و جسم خلاصه می شود...رو راست باشید....شک نمی کنید؟ 
  *** *** *** 
به نظر من بخشی از مشکل مسائلی که امید میگه به این مربوط میشه که یا دوطرف خیلی آتیشی عاشق هم هستند و یا بدون علاقه ازدواج میکنند و در طول زندگی به هم عادت میکنند. 
بخشی از مشکلات هم مربوط میشه به عدم آموزش یا آموزش نادرست چه در رابطه با مسائل ممنوعه و یا مسائل رفتاری همسران با هم و همچنین با خانواده هاشون. توقعات نابه جا و تصورات نادرست قبل از ازدواج. 
مثل همون شاهزاده سوار بر اسب که هیچ وقت نمیاد یا اگه بیاد مطمئنا یه پای اسبه میلنگه!!!
بقیه جوابها هم با شما...

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

9 نظرات:

ناشناس گفت...

متاسفانه بعضی از این اساتید نماها همیشه حرف هایی میزنند که با عقل و منطق اصلا سازگاری نداره و فقط باعث خنده تلخ و گذرا میشه.من نمیدونم اول باید عاشق شد وبعد ازدواج کرد یا اول باید ازدواج کرد وبعد عاشق شد.شاید هم اول باید علاقه مند شد بعد عاشق شد بعد ازدواج کرد.راجع به رمان فهیمه رحیمی د خانوم استیل هم باید بگم رمان در کوچه باغ یادها رو خوندم و اصلا احساس نکردم که داستان عاشقانه باشه.یه دختر مادرمرده که با نکیسا ازدواج میکنه اخرش هم که مال و اموالش رو وقف میکنه.این داستان یه ایرانی بود نه یه ایرانیه عاشق.ولی استیل رمانهای جالب و احیانا گاهی اوقات16- هم داره که من چند سال پیش خوندمشون واز عقابها خیلی خوشم اومد.کلا ما از لحاظ عشق و عاشقی و ابراز محبت فقیر هستیم و ضعیف...کلمه دوستت دارم خیلی واسه ما نااشتاست...نمیدونیم کی و کجا ازش استفاده کنیم و یا حتی چطور ازش استفاده کنیم.ای کاش تعریف درستی از عشق وجود داشت.تعریفی که با هیچ موضوعی در تضادوستتتیز نباشه.تعریفی که واسه همه یکرنگ و مفهوم داشته باشه.ونیازی به سانسور نداشته باشه....

باران گفت...

سلام الهام جون
کاملا باهات موافقم وقتی منم بچه بودم خانواده منم دقیقا همین جوری بود. حتی من اون موقع بعد از اینکه خانوادم بهم گفتن که دیگه اجازه ندارم با پسرای هم سن و سال خودم که به قول تو مثلا با هم نامحرم هستیم بازی کنم خیلی ناراحت شدم حتی از ترس خانوادم اصلا جرات نمیکردم باهاشون حرف بزنم. در حالی که وقتی دبیرستان میرفتم یه روز یکی از بچه ها موهاشو چهل گیس کرده بود اومده بود مدرسه دوستاش که ازش پرسیدن کی موهاتو برات گیس کرده خیلی راحت جواب داد دیشب پسرخاله هام برام گیس کردن. پس به نظر من همه خانواده ها مثل هم نیستن هر دو نوع خانواده یه مشکلی توی رفتارشون و طرز برخورد با بچه هاشون هست به نظر من بهترین کاری که یه خانواده میتونه بکنه میانه رویه.
در ضمن خیلی از این جمله ای که نوشتی خوشم اومد (احتمالا خداوند متعال علاوه بر الهام بر زنبور عسل و مشابه آن، بر جوانان این مرز و بوم هم به محض رسیدن به سنین 18 یکسری الهامات مخفیانه در رابطه با مسائل ممنوعه داره.)
در کل خیلی از مطلبی که نوشتی خوشم اومد حرف دل منو زدی
ممنون

امید(هنر هفتم) گفت...

پاراگراف دو: خوشبختانه ما چنین مشکلاتی در خانواده نداشتیم اما خب بزرگ که شدیم کم کم از هم دور شدیم

پاراگرف سه: خیلی ها هنوز موندن این الف ب رو چطور یاد بدن...از چه سنی باد بدن.هر دو طرف هم حق دارن چون نمیخوان بچه شون آسیب ببینه اما باید برنامه ریزی شده در سنین مختلف این چیزا گفته بشه.بچه این زمانه ما از دبستان تقریبا با این چیزها آشناست مخصوصا با پیشرفت تکنولوژی.پس هر چی باد باد رو باید بذاریم کنار.پیش خودمون نگیم 4تا فیلم غیراخلاقی میبینه یاد میگیره.اگه خودمون اینطوری یاد گرفتیم بقیه رو حداقل به این راه نیاریم

پاراگراف پنج: من سایتش رو دیدم شاید لا به لای بحث های مختلف بگن اما می دونم که اصلش رو نمیگن و آخر سر شما مجبوری رجوع کنی به همون فیلما. مثلا معذرت میخوام پوزیشن های مقاربت جنسی رو چطور میتونن یاد بدن؟ جدی؟ همین دیگه...این چیزا برمیگرده به همون فیلما...

پاراگراف شش: نه منظور من دقیقا اوون نبود.همه میگن که عادت می کنید و عشق از سرتون میپره و تنها چیزی که شما رو کنار هم نگه میداره رابطه جنسی هست که بعدا زیر مجموعه اش میشه محبت و دوستی و غیره....

مصطفا گفت...

کاملا" موافقم با بحث .. مملکت ما همه ش افراط و تفریطه و اینجوری به هیچ جا نمیرسه

افشين گفت...

اول از همه سلام. دوم هم آفرين به اين جسارت! سوم ممنون از اينكه بهم خبر خوش دادي كه وبلاگم باز زنده شده. عجب كابوسي بر وبلاگ نازنينم رفت...

hamed گفت...

سلام الهام جان خوبی
واقعا که همینه هنوزم هستا
ماشالله تو کشور فوق العاده ای هستیم
نگران نباش بازم اینا ادامه داره
بابت یاد آوریت ممنون
..
یه چیز غیر مرتبط:
الهام جان دوست داشتی این لینک رو نگاه کن در مورد بطری های قدیمیه
http://www.aprang.ir/2010-04/id=44/

Maryam Khanoomi گفت...

سلام الهام خانم، خوب هستين؟
طاعاتتون قبول باشه انشاالله.
الهام خانم من 3 دفعه رفتم سايت پافا، هر دفعه سايت رو باز كرد.
فكر ميكنم فيلتر برداشته شده، ميخواين چك كنين ببينين درسته واقعا يا نه.
اگر ميدونستين كه شرمنده روي ماهتون شدم كه خبر تكراري دادم.

sanaz sepahani گفت...

اخه چرا فیلتر مگه چیزی ناجور میذاشتین؟
سیاسی هم که نمیذاشتین
وب نوا که رضا هم طرفدار احمدی نژاد بود اون دیگه چرا؟

تنها گفت...

سلام دوستان

این از اون بحث هاست که همیشه داغ داغه

ما همیشه یا از این ور بوم می افتیم یا از اون ورش
ولی بچه ها باید حق بدین یکمی برای پدر و مادر ها سخته در موردش صحبت کنن به قول خودشون قدیما که تلویزیون نبوده اگرم بوده از این صحبت های کارشناسی نمیکردن همینطوری که بزرگ تراشون باهاشون رفتار کردن اونا هم یاد گرفتن با بچه هاشون رفتار کردن
ولی نگران نباشید بچه های ما لازم نیست ما بهشون یاد بدیم بچه های این دوره و آینده اینقدر باهوشن که خودشون گلیم خودشونو از آب بیرون میکشن لازم به راهنمایی ما نیست
ما باید بریم ازشون یاد بگیریم
والله وقتی ما بچه بودیم هیچی حالیمون نمیشد فقط بازی میکردیم
اون موقع ها خیلی بهتر بود با اینکه ما خونواده مذهبی داشتیم ولی پسر دختر های فامیل با هم بازی میکردیم اگه تو یه اتاق بودیم کسی نمیومد بگه دارین چیکار میکنید ولی الان خود من با اینکه جوونم و امروزی فکر میکنم نمیزارم تو تا بچه تو اتاق تنها باشن و میرم سر میزنم چون بازم میگم بچه های این دوره از ما بیشتر حالیشونه