کاغذ استنسیل

زمان مدرسه دو مدل امتحان داشتیم (البته صرف نظر از متد جدید نمره دادن توصیفی و عدم برگزاری امتحان به صورت جدی در مقاطع ابتدایی بعضی مدارس، امتحانات هنوز هم با همین روشها در مدارس در حال انجامه)امتحان  شفاهی و امتحان کتبی.
در امتحان شفاهی برای برخی دروس مثل فارسی، معلم تعدادی دانش آموز رو از روی دفتر صدا میکرد و بچه ها هم جلوی تخته سیاه می ایستادن و معلم از تک تکشون سوال میپرسید. سایر دانش آموزان هم یا بایستی به سوال جواب ها گوش بدن و یا تکلیفی که معلم داده رو انجام بدن. دانش آموزانی که از نظر ترتیب حروف الفبا در ابتدای دفتر بودن، همیشه عذاب داشتن که معلم چطوری سوال میپرسه. از این جهت افرادی که مثل من در اواسط دفتر بودن شانس اینو داشتن که به مدل سوالها آشنا بشن و ترسشون بریزه! هنوز هم ترتیب فامیلیهای نوشته شده در دفتر و صدای معلم برای صدا زدن در خاطرمه.
البته بگذریم از اینکه در مقاطع بالاتر و در زمانهای پرسشهای عادی کلاسی، معلها به ترتیب دفتر نمیپرسیدن و دانش آموزان زرنگ خیلی سریع حدس میزدن که معلم داره یکی در میون میپرسه یا از اخر یا وسط شروع کرده به پرسیدن!
امتحان کتبی هم سختیهای خودشو داشت. چون دیگه از به هم رسوندن های امتحان شفاهی یا التماس به معلم برای گفتن اول جمله یا پرسیدن سوال دیگه و خدا خدا کردن به اینکه سوال آسون بهمون بیفته یا وقت زودتر تموم بشه و ما بیفتیم برای جلسه بعدی، خبری نبود و قرار بود عدالت برقرار بشه. برگه سوالات در امتحان پخش می شد و این تازه شروع مشکل بود.
** *** ***
یکی از مشکلاتی که هم سن و سالهای ما در دوران مدرسه تجربه میکردن، چاپ نشدن درست سوالات امتحانی روی برگه پلی کپی بود. در شروع امتحان معلم میامد و یکبار تمام سوالات رو میخوند و ما جاهایی که کمرنگ افتاده بود رو پررنگ میکردیم.
مشکل اصلی به خاطر نداشتن دستگاه فتوکپی در مدرسه بود. بنابراین معلمها مجبور بودن روی کاغذ استنسیل سوالات رو بنویسند و با دستگاه مخصوص سوالات را چاپ کنند. 
  یادمه مامانم برای نوشتن روی این کاغذها خیلی مشکل داشت. یعنی اگه کاغد توسط خودکار، اندکی پاره میشد، موقع چاپ ،اون کلمه سیاه چاپ میشد. مامان یه خودکار داشت که اکثر اوقات سئوالاتو با اون مینوشت، چون دیده بود که با این خودکار، مشکل کمتری پیش میاد و سوالات بهتر چاپ میشن. 
در ادامه مطلب توضیحاتی را می خوانید درباره  چاپ استنسیل و روش کار با آن.

   *** *** ***         *** *** ***          *** *** ***
چاپ استنسيلي. در اين روش، مركّب يا رنگ از ميان پرده‌اي نازك، ظريف، و متخلخل به سطح ديگري منتقل مي‌شود و نقش را بر آن چاپ مي‌كند. چاپ استنسيلي شيوه‌ها و دستگاه‌هاي مختلف دارد، از مهم‌ترين شيوه‌هاي آن مي‌توان به دستگاه تكثير استنسيلي و چاپ سيلك اسكرين اشاره كرد.
 در دستگاه تكثير استنسيلي، مطالب بر كاغذ استنسيل، كه از جنس و لايه مخصوصي ساخته و پوشيده شده، با ماشين يا دست نوشته مي‌شود. سپس كاغذ استنسيل را دور غلتك دستگاه تكثير مي‌پيچند و غلتك را به‌كار مي‌اندازند. مركّب از ميان منفذهايي كه بر اثر قلم يا حروف ماشين تحرير در كاغذ استنسيل ايجاد شده است مي‌گذرد و نقش مورد نظر را بر صفحات كاغذ منتقل مي‌كند.

دستگاه استنسیل که تشکیل شده از دو محور- که یک صفحه طوری حول این دو محور رو گرفته- مرکب در مدلهای قدیمیش به وسیله دست و بعد به صورت مکش بر رو غلطکهای تعبیه شده در پشت طوری و در واقع وسط طوری ریخته میشده و این قلطکها مرکب رو به سمت دیگه طوری انتقال میدادن اما نقش اصلی نقش اندازی را کاغذ مومی استنسیل بازی میکرد
کاغذ مومی استنسیل همونطور که از اسمش پیداستیک لایه ای کاغذی مومی بود-البته اصلش از سه لایه تشکیل میشد
لایه زیرین فقط کارش این بود که به عنوان زیر دستی عمل کنه. لایه وسط کاغذی از جنس کپی بود که برای نشون دادن نوشته هائی که بر روی کاغذ اصلی حک مشد بکار میرفت و لایه اصلی که همون کاغذ مومی و یا موم استنسیل بود کاغذی بود که برروی اون اوایل بوسیله قلم استنسیل که قلمی با نوک فلزی بود مطالب و نقشها بوسیله دستی حک میشدن. بعد از اون دو لایه قبلی جدا میشد و لایه اصلی بر روی دستگاه استنسیل بسته میشد
قلطکها از طرفی مرکب رو به اون سمت طوری هدایت میکردند ومرکب از طوری با فشار به پشت کاغذ مومی بر خور میکرد و از منافذی که حک شده بود عبور میکرد و برروی سطح کاغذی که به وسیله هدایتگرها و غلطکهای دیگه ای به زیر این لایه مومی هدایت میشدن بر خور میکرد و بر روی اون مینشست

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

4 نظرات:

Fariba گفت...

mesle hamishe ali :)
baba to che hafezeii dari

افشين گفت...

چه جالب. تو هم مامانت آموزش پرورشي بودن؟ من هم همينطور و از اين دقت مادر حين نوشتن برگه امتحاني و همون قلم خوبه (!) خاطرات قشنگ دارم. عجب كوفتي بود اين استنسيل (كه من فكر ميكردم استنسير است!) هنوز مدل چاپ شده‌ي برگه‌ي امتحاني‌مون رو يادمه و اينكه بايد جاهاي كمرنگ و نيفتاده رو پر ميكردي تا بفهمي سئواله چي هست. سرعت پيشرفت تكنولوژي خيلي بالاست و اينكه همچون من و توئي داريم از اين چيزها كه تا همين بيست سال پيش خيلي عادي به نظر مي‌آمدند طوري حرف ميزنيم كه انگار يك قرن گذشته برام جالب تره. موفق باشي و ادامه بده.

باران گفت...

منم اون برگه هارو یادمه
یادم میاد مامان منم موقع نوشتن رو اون برگه ها خیلی دقت میکرد که ترتیب قرار گرفتنشون به هم نخوره و موقع نوشتن روی اون برگه ها ما جرات نداشتیم باهاش حرف بزنیم چون ممکن بود تمرکزش به هم بخوره و سوالا خراب بشه یا برگه پاره بشه و مجبور بشه فردا دوباره از مدرسه یکی دیگه بگیره. اون وقت این وسط اگه این اتفاق گردن ما می افتاد باید یه جا قایم میشدیم تا مامان دعوامون نکنه.

59 گفت...

مطلب بسیار نوستالژیکی رو نوشتید.
اتفاقا مادر من هم چون معلم بود آنهم از نوع زبان انگلیسی، این بود که ما هفته ای یک بار بساط استنسیل و ماشین تایپ و ...در منزل داشتیم.
جالب اینکه در یایان کار تایپ، مادر از من میخواست تا با آن قلم جادویی مخصوص، شکلهای مربوط به سوالات و سخنانی از بزرگان رو در صفحه استنسیل بکشم و بنویسم ( چون مثلا خط و نقاشیم بدک نبود ).
خاطره جالبی رو زنده کردید.