کارشناس یا کارشناس ارشد، مسئله اینست!

دانشگاه که میرفتیم، یکی از اساتید شیمی، که یه سنی ازش گذشته بود و استاد دخترخاله خودم که الان دبیر شیمیه هم بوده، همیشه تو کلاس ( با لهجه خاص خودش ) میگفت : من کارشناسی ارشد خوندم با پول خودم ( در خارج کشور)
جا داره یه خاطره از این استاد بگم و بعد برم سر اصل مطلب. این استاد عزیز که الان اسمش یادم نمیاد( همش از اثار آلزایمره دیگه!)، گاهی اوقات نام فامیل دانشجوهارو بجای خانوم میگفت آقا و برعکس. ولی تا اون موقع پیش نیامده بود اسم کوچیک رو بگه و باز هم اشتباه لقب بده. یکی از جلسات، در آخر کلاس، وقت حضور غیاب، تا به اسم من رسید گفت: آقای. من هم گفتم وای باز هم داره اشتباه میگه. بعد وقتی گفت اقای الهام... من از خجالت سرخ شدم. تو دلم بهش گفتم خوبه داری میبینی نوشته الهام ، باز هم میگی آقا؟؟؟ با آقای الهام گفتن استاد، کل کلاس از خنده منفجر شد و من هم از خجالت نتونستم بگم حاضر! تازه استاد بهش برخورد که چرا بچه ها دارن میخندن و متوجه سوتی که داده بود نشد... بگذریم...

چند وقتیه مسئول دید زدن پرونده های دانشجوها هستم . امروز دومین دانشجویی که از دانشگاه ما فارغ التحصیل شده بود رو پیدا کردم. کارشناسی فیزیک با معدل سیزده و خوردی در رشته پژوهش هنر (کارشناسی ارشد) این دانشگاه. از همکارم پرسیدم حالا این قراره با این مدرک ارشد چه کار خاصی انجام بده؟ یعنی میخواد چکاره بشه؟ فیزیک و پژوهش هنر چقدر به هم ربط دارن!!!
جز اینکه توقعاتشون برای کار و ازدواج بالاتر میره و فکر میکنن با این مدرک طرفشون باید سر تعظیم جلوشون فرود بیاره؟
درسته که یه روزی فوق لیسانس جای لیسانس رو میگیره همونجور که لیسانس مثل دیپلم شده، ولی امیدوارم یه روزی نرسه که من بگم کاش پول بیزبون رو میدادم برای یه برگ کاغذی که نه فقط علمی به من نداده بلکه هیچ شعوری هم به من اضافه نکرده.
احساس میکنم وقتی دیپلم بودم خیلی چیزا بلد بودم ولی تو دانشگاه نه تنها چیز جدیدی یاد نگرفتم که بخواد ملکه ذهنم بشه، هرچی هم بلد بود یادم رفت.
مطمئنم که اکثر فارغ التحصیل ها همین حس رو دارن. چه باید کرد؟؟؟

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

5 نظرات:

اردلان گفت...

سلام
خوبه تو همین اول راه اینو رو من فهمیدم.ممنون از نکته
در ضمن کلمه پژوهش تو خط 12 رو هم اشتباه چاپی داره
نوشتی پزوهش

مصطفا گفت...

كاريش نيميشه كرد

امید(هنر هفتم) گفت...

من تو یه متنی که توی وبلاگم گذاشتم درباره ش نوشتم...گفتم ملتی که روزی دست و پا میزدن برن دانشگاه مدرک بگیرن و "مدرک گرا" شدن...روزی با سر به زمین می خورند.این نمایه پیشرفت نیست.بلکه سربالایی است که ما نمی دانیم پس از آن جاده ادامه دارد یا دره وجود دارد....فقط داریم برای بالا رسیدن می دویم و می دویم.
دویدن بعضی آدمها برای رشته و مدرک بهتر را منکر نمی شوم اما این بعضی ها واقعا باید بعضی ها بمانند.چه کسی گفته است که مدرک شعور می آورد؟ هیچکس آن مقاله دکتر اسلامی ندوشن که در کتاب ادبیات درس عمومی دانشگاهها چاپ شد را نخوانده است؟ اینکه علم بدون شعور و فرهنگ هیچ جایگاهی ندارد؟....
ممنون از متن شما

ژان والژان گفت...

سلام الهام جان
با امید موافقم ...

باراني گفت...

اول سلام به مادربزرگ الهام عزيز
دوم آهاي ادم ها كه نظر مي دهيد
هيچي مي خواستم يه چيزي بگم نشد مثل اينكه دارم مشهور ميشما نه؟ و باز هم تشكر تشكر مادربزرگ مايي ديگه چي كار كنيم دوست داريم فقط يه چيزي بگيم، بزار بريم دانشگاه اون موقع در اين مورد هم صحبت فراوان داريم!
راستي نمي خواي اين آدرس ما رو ويرايش كني؟ها؟ها!