دانلود آهنگهای ویژه ماه مهر

دانلود آهنگ بوی ماه مهر (۴/۱ مگابایت)ریتم جدید

دانلود آهنگ همشاگردی سلام (۱ مگابایت)

دانلود آهنگ مدرسه ها وا شده (۵/۱ مگابایت)

همونطور که می دونید آهنگ بوی ماه مهر (بوی ماه مدرسه) سروده مرحوم دکتر قیصر امین پور با دو ریتم متفاوت ساخته شده
 



منبع: http://mesle-kafe-dast.blogfa.com/

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

به خاطر یک مشت پفک! (ویرایش هفتم)



***پرونده ای برای تمام خوراکیهای دوران مدرسه***

 

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

مدرسه ها وا شده...

اول مهر:
ساعت هفت صبح: مدرسه ها وا شده.....
ساعت دوازده ظهر: بوی ماه مهر  ماه مهربان
ساعت پنج عصر: همشاگردی سلام  همشاگردی سلام
دوم مهر:
ساعت هفت صبح: مدرسه ها وا شده.....
ساعت دوازده ظهر: بوی ماه مهر  ماه مهربان
ساعت پنج عصر: همشاگردی سلام  همشاگردی سلام
سوم مهر:
ساعت هفت صبح: مدرسه ها وا شده.....
ساعت دوازده ظهر: بوی ماه مهر  ماه مهربان
ساعت پنج عصر: همشاگردی سلام  همشاگردی سلام
چهارم مهر:
ساعت هفت صبح: مدرسه ها وا شده.....
ساعت دوازده ظهر: بوی ماه مهر  ماه مهربان
ساعت پنج عصر: همشاگردی سلام  همشاگردی سلام
.
.
.
.
.
.

پانزده مهر:
ساعت هفت صبح: مدرسه ها وا شده.....
ساعت دوازده ظهر: بوی ماه مهر  ماه مهربان
ساعت پنج عصر: همشاگردی سلام  همشاگردی سلام


  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

خاطرات یک مبصر

 پاچه خواری از همان زمان که رفتیم مدرسه شروع شد.از همون وقتی که مبصر کلاس روی تخته سیاه، اسم "خوب"ها و "بد" ها رو نوشت. اونهایی که دست به سینه نشستن و اونهایی که شلوغ کردن، اسمشون در قلب تخته سیاه ثبت می شد که دیگه از این غلط ها نکنن.
پاچه خوارها، قربون صدقه مبصر میرفتن و وعده دادن خوراکیهای زنگ تفریحشون رو به مبصر میدادن.گاهی هم مبصر از جنس خود بچه ها بود و میزاشت هر غلطی که میخوان بکنن. اما موقعی که سر بزنگاه، ناظم از دم کلاس رد می شد، اون موقع بود که گوش مبصر پیچانده می شد که مگه تو نباید اینهارو ساکت کنی؟

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

بوی ماه مهر...

*** پرونده ای برای نوستالژی های بازگشایی مدارس ***

مامان سرم غر میزد که چرا اینقدر اصرار میکردی بمونن. مگه نمیبینی دو روز دیگه مدرسه ها باز میشه و هنوز هیچ کاری نکردیم؟
تو ماشین بودیم و عمه و دختر عمه ها که چند روزی اومده بودن تهران رو رسوندیم خونه عمه خودشون. من هم چند روزی کنه شده بودم که خونه ما بمونید.مامان هم شاکی بود که کلی کار مونده و به خاطر مهمون داری نرسیده انجام بده. با این غر غر مادر فهمیدم که دیگه نباید از مهمون بخوام خونه ما بمونه!
 *** *** ***
ادامه مطلب...
 

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS