یادم نیست کلاس چندم بودم.نیاز به کفش داشتم و با مامان رفتیم کفش ملی خیابان بهبودی کفش خریدیم.موقع خرید، من فقط به این مسئله توجه کردم که از کفش خوشم میاد یا نه. مامان همون موقع بهم گفت میتونی بندشو ببندی؟ و من هم با خیال راحت گفتم آره!
اومدیم خونه و تازه دوزاریم افتاد که ماجرا از چه قراره. من که بلد نبودم بند کفش ببندم.
شروع کردم به زار زدن که من بلد نیستم بند کفش ببندم. مامان گفت خوب اون موقع که بهت گفتم تو گفتی ایرادی نداره.
مامان گفت بند کفش بستن که کاری نداره اگه هم بلد نشی من صبحها برات میبندم و اومدی خونه هم خودت باز میکنی تا وقتیکه خودت یاد بگیری ببندی. من قبول نکردم و گفتم خوب اگه توی راه یا مدرسه باز شد چی، کی برام ببنده.
البته مشکل من فقط گره زدن نبود. من میخواستم کل پروسه بند کفش از وقتی که بندها داخل اون دایره های لبه فلزی میشن تا آخرش که گره زده میشه رو یاد بگیرم. و درواقع یاد گرفتن گره رو کافی نمیدونستم.
یک روز وقت صرف شد تا من یاد بگیرم که چطوری بند رو داخل مسیر کنم و در نهایت گره بزنم.
اون موقع دو مدل بند کفش در بورس بود. یه مدل صاف و یه مدل هم ضربدری!
یکی از دغدغه های بچه های مدرسه ای بستن بند کفش بود. البته این مشکل در دوران طفولیت با دخالت پدرمادر جهت بستن بند یا خرید کفشهای بی بند و چسبی ( که صدای خرش خرش بامزه ای داشت)، به خوبی و خوشی قابل حل بود. اما با شروع مدرسه و کلاسهای ورزشی و نیاز به کتونی، این مشکل شروع به خودنمایی میکرد.
قبلا در مطلب ملی، بلا، وین، گفته بودم که کفشهای دخترونه زمان ما بیشترش ورنی بود و اکثرا هم بندی نبود.اگر هم بود اون بند نقشی در محکم کردن کفش به عهده نداشت.
اما مشکل از کتونی شروع می شد. کتونیها که نوع پسرونش به کتونی چینی شهرت داشت سبک بود و گاهی هم در تعاونیها عرضه می شد.
نا گفته نماند که در دبیرستانهای دخترانه، کتونیهایی که زبانه بزرگ و ضخیمی داشتند در مدرسه ممنوع بودن!
بعضی ها هم بودن که کف پاهاشون صاف بود و از ورزش معاف بودن. ما حسرت میخوردیم که کاش ما هم مثل اونها بودیم و به خاطر امتحان ورزش از معدل ثلثمون کم نمیشد! پسرها هم بعدا این آرزوشون تقویت می شد چون از سربازی معاف میشدن.
به هر حال هر کسی از بند کفش یه خاطره ای داره. شما چه خاطره ای داری؟
اومدیم خونه و تازه دوزاریم افتاد که ماجرا از چه قراره. من که بلد نبودم بند کفش ببندم.
شروع کردم به زار زدن که من بلد نیستم بند کفش ببندم. مامان گفت خوب اون موقع که بهت گفتم تو گفتی ایرادی نداره.
مامان گفت بند کفش بستن که کاری نداره اگه هم بلد نشی من صبحها برات میبندم و اومدی خونه هم خودت باز میکنی تا وقتیکه خودت یاد بگیری ببندی. من قبول نکردم و گفتم خوب اگه توی راه یا مدرسه باز شد چی، کی برام ببنده.
البته مشکل من فقط گره زدن نبود. من میخواستم کل پروسه بند کفش از وقتی که بندها داخل اون دایره های لبه فلزی میشن تا آخرش که گره زده میشه رو یاد بگیرم. و درواقع یاد گرفتن گره رو کافی نمیدونستم.
یک روز وقت صرف شد تا من یاد بگیرم که چطوری بند رو داخل مسیر کنم و در نهایت گره بزنم.
اون موقع دو مدل بند کفش در بورس بود. یه مدل صاف و یه مدل هم ضربدری!
*** *** ***
قبلا در مطلب ملی، بلا، وین، گفته بودم که کفشهای دخترونه زمان ما بیشترش ورنی بود و اکثرا هم بندی نبود.اگر هم بود اون بند نقشی در محکم کردن کفش به عهده نداشت.
اما مشکل از کتونی شروع می شد. کتونیها که نوع پسرونش به کتونی چینی شهرت داشت سبک بود و گاهی هم در تعاونیها عرضه می شد.
نا گفته نماند که در دبیرستانهای دخترانه، کتونیهایی که زبانه بزرگ و ضخیمی داشتند در مدرسه ممنوع بودن!
بعضی ها هم بودن که کف پاهاشون صاف بود و از ورزش معاف بودن. ما حسرت میخوردیم که کاش ما هم مثل اونها بودیم و به خاطر امتحان ورزش از معدل ثلثمون کم نمیشد! پسرها هم بعدا این آرزوشون تقویت می شد چون از سربازی معاف میشدن.
به هر حال هر کسی از بند کفش یه خاطره ای داره. شما چه خاطره ای داری؟
*** *** *** *** *** *** *** *** ***
12 نظرات:
چه موضوعی....معضل بزرگ..بند کفش
من که برام خیلی سخت میشد وقتی بندا باز میشد و تو گره های متمادی بعدیش گیر میکردم گاهی به گره های بی پایان بند میرسیدم و بزور کفش رو از پا می کندم..می کندما...
هنوزم که هنوز گاهی اوقات که بند کفشم باز میشه و حوصله خم شدن در خیابون رو ندارم بندا رو تو کفشم قایم میکنم
بابت خاطره سازی از نوع بندکفش ممنون
آره منم این مشکلو داشتم اما یادم نمیاد چطور حل شد !
بزرگ هم که شدم کفش چسبی با کفش بندی فرقی برام نداشت چون بند رو یه بار می بستم و دیگه تا آخر عمر اوون کفش باز نمیشد!!!
پسریم دیگه !
خاطره من دوران سربازیه
گیر میدادن که تا سوراخ آخر پوتین ببندین بندارو و زودم باید میبستیم
بعضیا بند کشی میبستن که باز و بسته کردن نخواد .. بعضیارو تا سوراخ آخر نمیبستن
من كه اين شجاعت رو دارم اعتراف كنم بالاخره نحوه بستن بند كفشم رو از يكي از فاميل‌هاي دورمان و در سن 15 سالگي ياد گرفتم. تا قبلش يكبار برايم بند كفش را مي‌بستند و من فقط مي‌پوشيدم و درش مي‌آوردم بدون اينكه بخواهم بندش را باز و بسته كنم. راستي يادتان هست يك زماني بند بلند كفش را يكدور دور مچ پا مي‌چرخانديم و بعد گره ميزديم؟ عجب كار اشتباهي بود. ما داشتيم جلوي رگهاي خون‌رساني به پا را مي‌گرفتيم!!!
سلام الهام خانم من برای اولین باره که کامنت میذارم تو کافه شکلات قبلا تو پافا چند تا کامنت گذاشته بودم عجیبه هرچی میگردم هیچ ایمیلی پیدا نمیکنم ازتون برای همین مجبور شدم اینجا بنویسم
راستش منم مثل شما هستم از چیزای قدیمی بیشتر خوشم میاد تا چیزای جدید
مثلا بیشتر آهنگ قدیمی گوش میدم یا همش دنبال یه جای قدیمی میگردم موزه و کاخ و باغ و.....
تقریبا هم سن و سالیم من متولد 65 هستم اسمم مسعوده
راستی دبستان شهید فهمیده کدوم ناحیه و منطقه میشه؟
منم خاطرات زیادی دارم از کودکیم مثلا یادمه یه بار داشتیم یه سریال میدیدیم اون موقع تلویزیونمون سیاه و سفید بود وضعمون زیاد خوب نبود درست به نقطه حساس سریال رسیده بودیم که یهو از تلویزیون دود بلند شد بعد تق .... سوختش
منم تو آرشیوم یه چیزایی دارم از کارتون و فیلم وسریال
برام عجیبه که سریال مینو رو ندیدی آخه هم نسلای ما اکثرا با این سریال خاطره دارن من قبلا تو پافا برات گذاشته بودم ولی دیدم هیچ اعتنایی نکردی انگار هیچ خاطره ای ازش نداشتی به هر حال دوباره میذارم
این آهنگ سریاله
http://www.carlosiliotto.com/prova/multimedia/Mino.mp3
این هم قسمتهایی گلچین از خود فیلم
http://www.4shared.com/video/G4Zzj0r8/mino.html
اینم عکساش
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/d/d8/Mino_TV_Series_-_Opening_Title.jpg
http://www.multimedia.kinowelt.de/khe/mino-einjungezwischendenfronten_1653/webpix/Mino_DVD-D-1_215.jpg
از آینه عبرت و چاق و لاغر و ...... یه تیکه هایی دارم اگه خواستی بگو
حتما با آهنگ برف اسفندیار قره باغی هم خیلی خاطره داری درسته؟
http://www.i-vahid.com/audio/motreb/Barf.mp3
ببین باز می‌بارد آرام، برف
فریبا و رقصنده و رام، برف
عروسانه می‌آید از آسمان
در این حجله آرام و پدرام، برف
زمین را سراسر سپیدی گرفت
به هر شاخه، هر شانه، هر بام، برف
نشسته به اندوه انبوه دشت
به بی‌برگی باغ ایام، برف
خزان هم به دامان مرگی خزید
کنون فصل سرد سرانجام، برف
فرو بسته یک شهر چشمان خویش
و می بارد آرام آرام، برف
ادامه
برام عجیبه که سریال مینو رو ندیدی آخه هم نسلای ما اکثرا با این سریال خاطره دارن من قبلا تو پافا برات گذاشته بودم ولی دیدم هیچ اعتنایی نکردی انگار هیچ خاطره ای ازش نداشتی به هر حال دوباره میذارم
این آهنگ سریاله
http://www.carlosiliotto.com/prova/multimedia/Mino.mp3
این هم قسمتهایی گلچین از خود فیلم
http://www.4shared.com/video/G4Zzj0r8/mino.html
اینم عکساش
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/d/d8/Mino_TV_Series_-_Opening_Title.jpg
http://www.multimedia.kinowelt.de/khe/mino-einjungezwischendenfronten_1653/webpix/Mino_DVD-D-1_215.jpg
ادامه
از آینه عبرت و چاق و لاغر و ...... یه تیکه هایی دارم اگه خواستی بگو
حتما با آهنگ برف اسفندیار قره باغی هم خیلی خاطره داری درسته؟
http://www.i-vahid.com/audio/motreb/Barf.mp3
ببین باز می‌بارد آرام، برف
فریبا و رقصنده و رام، برف
عروسانه می‌آید از آسمان
در این حجله آرام و پدرام، برف
زمین را سراسر سپیدی گرفت
به هر شاخه، هر شانه، هر بام، برف
نشسته به اندوه انبوه دشت
به بی‌برگی باغ ایام، برف
خزان هم به دامان مرگی خزید
کنون فصل سرد سرانجام، برف
فرو بسته یک شهر چشمان خویش
و می بارد آرام آرام، برف
برای این کارتون هم سرچ کنید smurfs
http://www.media-freaks.com/work/leilei/smurfs/smurfs-02.jpg
برای این کارتون هم سرچ کنید Felix the Cat
http://hotimg23.fotki.com/a/95_38/46_195/felix452.gif
اگه دنبال اون کارتون پنگوئنه هستید تو یوتوب سرچ کنید Pingu
http://allwallpapers.altervista.org/upload/immagini/pingu1.gif
خانم هاویشام در آرزوهای بزرگ
http://www.zerostudios.com/images/news/havisham150.jpg
تکه ای از کارتون معاون کلانترکه شعرخیام رو میخونه
http://www.4shared.com/video/J-w-dig7/moaven_kalantar.html
این کارتون رو داری؟
http://tehranpic.net/images/gdsyvr00pop8ytb8a9h9.jpg
این آهنگ بی کیفیتشه
http://www.4shared.com/audio/mqQquncu/Ghasedak.html?s=1
http://dc202.4shared.com/img/366979770/eafee278/0.1647318644750987/167fs701517.jpg
http://www.4shared.com/file/Q-DAcscB/Die_Mainzelmaennchen.html
کارتون جامدادی رو یادتونه؟
http://www.4shared.com/video/U8gRKovK/Plastusiowy_pamitnik-_Nasz_dom.html
http://tehranpic.net/images/ynvlm16u0r83li64s0et.jpg
http://tehranpic.net/images/7heeme74feyfmk08fe6.jpg
موضوع جالبی بود
به خاطر مشکل بستن بند کفش مامانم هیچوقت اجازه نمیداد کفش بندی بخرم فقط اجازه داشتم کفش چسبی انتخاب کنم.
فقط یه بار وقتی راهنمایی بودم کفشم بندی بود که از بس این کفش اعصاب منو خورد کرد خودم قید کفش بندی رو زدم.
salam
mozuye jalebi bud
mano bord be khaterate khodam
chun bacheye aval budam karamo maman anjam midado baba hey ghor mizad ke dare loos bar miad
ye ruz tamame vaghtesho gozasht ta belakhare yadam dad
albate maman hey migoft bacheo aziat nakon khodam mibandam vasash
ارسال یک نظر