13 آبان

اصلا مراسم پرچم سوزی و پرچم لگد کردن، از ایران شروع شد. ایران مد کرد که این کارو انجام بدن. یعنی به نظرم بقیه کشورها هم از ایران یاد گرفتند که میشه اینکارو انجام داد.
*** *** ***
داشتم از مدرسه ابتدایی دخترانه و پسرانه واقع در خیابان رد میشدم که صدای مرگ بر آمریکا و سرود آمریکا ننگ به نیرنگ تو، از مدرسه ها به گوش می رسید. یاد ایام 13 ابان در روزگار خودمون افتادم. روزگاری که ما از آمریکا فقط اسمی شنیده بودیم و هیچ تصور دیگه ای ازش نداشتیم. حتی وقتی میگفتیم مرگ بر آمریکا، احساس میکردیم که همه آدمها در همه جای دنیا باید اینو بگن. یعنی این فقط یک جملست که باید تکرار بشه. مثل بقیه شعارها و سرودهایی که از همان عنفوان کودکی با سرنگ وارد مغزمون کردن. سرنگ که چه عرض کنم از وقتی رفتیم مدرسه، آنژیوکت زدن و وارد خونمون کردن. مرگ و درود به هویتهایی که هیچی ازشون نمیدونستیم.
اون موقع عشق ما بچه مدرسه ایها این بود که روز دانش آموز قراره بهمون جایزه بدن. اینکه در این روز شهید فهمیده رفته زیر تانک یا لانه جاسوسی خراب شده، فرقی برامون نداشت. اصلا این لانه جاسوسی که گفتی یعنی چه؟؟؟؟
فقط به این فکر کن که قراره به همه بچه ها جایزه بدن. مهم نیست پاک کن بدن یا آبرنگ، مهم اینه که از خرس هم مویی!
یادمه هر سال میگفتن روز 13 ابان پرچم بیارید، این روز هم مشابه ایام 22 بهمن، از جهاتی موجب انزجار بچه ها بود. از روزنامه دیواری هایی که قرار بود گروهی توسط بچه ها درست بشه و در نهایت به دست خواهر و برادر بزرگتر یک نفر از بچه ها درست می شد، تا پرچم ایران که هر وقت رفتم از مغازه ها بخرم، نداشتن!
فقط کادوی مدرسه مهم بود. پرچم سوزی و لگد کردن فقط مخلفات مراسم بود که بچه ها اهمیتی بهش نمیدادن.
*** *** ***
بزرگ که شدم، یعنی وقتی فهمیدم میتونم به گونه ای دیگر فکر کنم، دیگه پرچمی رو لگد نکردم. چون فهمیدم پرچم هر کشوری برای اون کشور مقدسه. اگه دوست داریم کسی پرچم مارو لگد کنه، ما هم میتونیم پرچم دیگران رو لگد کنیم و آتش بزنیم.

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

9 نظرات:

افشين گفت...

يادش بخير. من كه علاوه بر اين جرياناتي كه نوشته بودي مشكل ديگه‌اي هم داشتم. و اون اينكه عروس سابق ما آمريكايي بود. بعد من كه مي‌خواستم برايش نقاشي بكشم هي عمو سام رو مي‌كشيدم كه داره توسط رزمندگان اسلام نابود ميشه! تصور بكن چه تأثيري روي عروسمون ميذاشته. حتي مطمئن نيستم كه مادر و پدر اين نقاشي‌هارو مي‌فرستادند يا نه. بهرحال پس از بيست سال عروس فرنگي ما از برادرم جدا شد و يك فحش نثار هر چي ايراني هست كرد و رفت!(اولش قرمه سبزي ياد گرفته بود و عاشق ايران بود) الان بچه‌هاي برادرم عارشون ميشه بگن ما يك رگ و ريشه‌ي ايراني داريم و از طرفي بحران هويتي هم دارند. خدا ميدونه چقدر هزينه‌ي اين پرچم‌سوزي‌ها شد. اين يكيشه كه من تعريف كردم.

شيرفروش محل گفت...

یه تضاهراتی هم برگزار می شد
من که همه این مراسم رو میپیچوندم + روز 22 بهمن

تبسم گفت...

در این کوچه باغ پاییزی ،

اگر بی احساس هم باشی ،

این فصل رویایی تو را به اوج احساس خواهد برد

حالا من هستم و قلب پر احساسم و یک دنیا برگهای طلایی

از آسمان می بارد برگ ، بر روی زمین ریخته یک دریای برگ

دنیا میدرخشد در پادشاه فصلهای سال

آسمان طلایی است ، وای که غروب پاییز چه رویای زیباییست

سلام دوست عزیزتر از جان

به روزم و منتظر

دیر نکنی

بای

باران گفت...

حالا حداقل شما میدونستین که 13 آبان کی هست، ولی ما دیگه از مرحله پرت بودیم. روز 13 ابان که میخواستن بهمون جایزه بدن وقتی جایزه هارو میاوردن توی کلاس، بچه ها تازه میگفتن امروز چه خبره که میخوان جایزه بدن؟

حامد گفت...

روز دانش آموز برا من یکی که خلاصه شده بود از خودکارایی که روشون اسم مدرسه بود و یه شکلات همین
یادش بخیر ولی بازم
دوم ابتدایی بودم پرچم امریکا رو آتیش زدن نزدیک بود مدرسه به آتیش بکشه
یادمه اون موقع یه سری از بچه ها رو انتخاب میکردن وردارن ببرن راهپیمایی
یادمه بچه ها ها هرکدوم دعا میکردن اون باشه که از کلاس جیم شه
الهام عزیز بابت خاطره سازی از نوع آتیش گرفتن پرچم این استکبار جهانی به اصطلاح ممنون

امید(هنر هفتم) گفت...

هر چی بدن..بدن...مفت باشه کوفت باشه !

امید(هنر هفتم) گفت...

من هیچ وقت سیزده آبان نرفتم...هیچ وقتم شعار مرگ ندادم و خوشبختانه از روی پرچم هیچ کشوری رد نشدم...یکی دیگه با یکی دیگه مشکل داره به من چه ربطی داره؟

امید(هنر هفتم) گفت...

واسه مون خوشحالی بود که مدرسه تعطیله وگرنه کسی براش آمریکا و لگدکردن مهم نبود...حداقلش برای من !
می رفتم یه سیر میخوابیدم !

امید(هنر هفتم) گفت...

افشین جان همین کارا رو کردین بهمون گفتن تروریست !