یک سال گذشت. یک سال از رفتنم به سر کار تمام وقت و جدی ( از نظر خانواده) گذشت. کاری که خانواده تمایل داشتند و من نه. این روزها خیلی خستم. یک سال پیش در چنین شبی من دلهره و استرس زیادی داشتم. الان در سالگرد همون شب، باز هم دلهره و استرس دارم.نمیدونم کی قراره به آرامش برسم. اصلا آرامشی وجود داره؟
4 نظرات:
چه زود گذشتا الهام
انگار همین دیروز بود که بهم گفتی
روزها میگذرند هفته ها می آیند چه عبوری این ثانیه ها میکنند
ایشالله بهتر از سال گذشته باشی
همه جا برعکسه ... بچه میخواد کار کنه خانواده مخالفن
حداقل کاری برو که باهاش حال کنی
و اینکه زندگی چی میشه...زندگی همینه؟
کش بازی خاطره تلخی را برام زنده می کنه یک عده بچه پررو لوس منو به این بازی گند کش بازی راه نمی دادند چونکه ما از یک محله دیگه اومده بودیم و این بازی ها مال فرهنگ پایین شهری و سطح پایین خودشان بود و متاسفانه نمی فهمیدم که بابا فرهنگ این بچه ها پایینه که کشبازی می کنند
والا من تمام این بازی هایی که نوشتی بلد بودم و دوست داشتم
ممنونم
ارسال یک نظر