لباس نامزدی

"با وجودیکه فردا نامزدیمه ولی هنوز نمیدونم چی بپوشم. به مامان میگم: میخواستم اون پیراهن مشکیه رو بپوشم ولی فکر نکنم خوب باشه چون با رنگ لباس داماد یکی میشه. بهتره اون لباسی که برا عروسیه فلانی پوشیدم رو بپوشم. فکر کنم بهتره. در کسری از ثانیه لباس رو میپوشم و به مامان نشون میدم. بلوز و دامنی با پارچه کار شده و رنگی مابین مسی و طلایی، که از حاشیه پائین دامنش به سمت بالا طرح طاووس داره که با سنگ و ملیله به خوبی و با ظرافت طراحی شده. به مامان میگم چون دامنش به اندازه کافی ازاد هست بهتره برا متفاوت تر شدن لباس، یه ژپون زیر دامن بپوشم. مامان میگه یه چرخ بزن ببینم که ژپون زیر دامنش جا میشه یا نه. همونطور که لباس تنمه،با لبخندی روی لب، یه چرخ میزنم و طاووسهای دامنم به خوبی زیبایی خودشون رو نشون میدن.مامان موافقت میکنه که همین لباسو با ژپون بپوشم."
چشمامو باز میکنم و یادم میفته که ساعت رو خاموش کردم و ممکنه خواب بمونم.ساعت رو نگاه میکنم و میبینم از شش گذشته. میزان مرخصیهایی که گرفتم رو تو ذهنم مرور میکنم و نتیجه میگیرم که بهتره سر وقت برم سر کار. بابا روی مبل نشسته و منتظره که چند دقیقه دیگه بره . سوغاتیهایی که مامان دیشب از مسافرت آورده روی مبلها ولو شده و خود مامان هم خوابه. یه نگاهی به سوغاتیها میندازم و یادم میاد که بین هیچکدومش اون پارچه لباس نامزدی که تو خواب دیدم نیست و خودم هم همچین لباسی ندارم. خنده بی صدایی میکنم و صبحانه رو آماده میکنم.

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

8 نظرات:

حامد گفت...

بابا شوکمون کردی با این نامزدیت
رفتم تو فکر که دیگه بعد این الی و کافه کم پیدا میشن
چیکار کنم؟
البته بخاطر نامزدیت خوشحال شدما
ولی یکمم دلخور شدم چرا هیچی نگفتی
مطلبت برا من یکی خیلی هیجانی بود
از اینا کمتر کار کن به فکر قلب ماهم باش
قربانت...مراقب خودت باش

شیرفروش محل گفت...

مارو باش که به شیکممون صابون زدیم :دی

Fariba گفت...

khoda khaffat nakone Elam
goftam dokhtare chera hich chi nagoft bahash harf zadam........
yani mikhastam khaffat konam :)
ishalla jeddi jeddi namzadit bashe o Mr.Right e monasebet az rah berese...
shokke shodam :)
jaleb bood

امید(هنر هفتم) گفت...

فردا نامزدیتونه؟ ...مبارکا باشه...خبر نداده بودین
خیلی خیلی مبارک(به سبک این تیزر فارسی وان که میگه خیلی خیلی سلام بخونید!!)

مصطفا گفت...

خیره ایشالا

حامد گفت...

حسابی همه رو سرکار گذاشتی حال میکنی؟

باران گفت...

منم جدی جدی فکر کردم خبریه.

افشين گفت...

خب اين هم يك سبك جالبي بود. كوتاه و تأثيرگذار.