میانبری به سوی هزارآفرین

به شهاب گفتم: من سعی میکنم موقع امتحانات، زیاد به تقلب دانشجوها توجه نکنم.چون اگه متوجه بشم و چیزی نگم اون موقع خود دانشجوها میرن راپرتمو میدن و برا من مشکل ساز میشه. اما شهاب گفت: من در عوض هر روز کلی تقلب جمع میکنم و ضمیمه برگه امتحانی میکنم. نمره دانشجو هم میشه بیست و پنج صدم!
شهاب روشهای مختلف تقلب دانشجوها روبرام گفت و من هم با خودم میگفتم کاش من هم زمان دانشجویی از این روشهای مدرن با خبر بودم و تقلب پیشرفته تری میکردم!
*** *** ***

 خیلی کم پیش میامد که در زمان مدرسه و بعدش هم دانشگاه، امتحانی رو بدون تقلب بگذرونم. فلسفه تقلب من هم با بقیه بچه ها فرق میکرد. من تقلب رو حق خودم میدونستم و معتقد بودم کسی میتونه تقلب کنه که به اندازه کافی برای امتحان خونده باشه. یعنی کسی که بیق و پپه باشه نمیتونه تقلب کنه مگه اینکه یا خیلی ماهر باشه و یا خیلی خرشانس!
من تقلب میکردم چون اینقدری درس خونده بودم که لغات و اصطلاحات از مغزم فواره میزد بیرون و دیگه جایی برای حفظ کردن سال و قرن تولد و وفات شاعر یا درصد آبهای زیرزمینی و روزمینی مکزیک و چیزای دیگه که به نظرم وقت گذاشتن و فسفر سوزوندن برا حفظ کردنشون کاری بیهوده بود، نمیموند.. هنوز هم که هنوزه از حفظ کردن اعداد و ارقام عاجزم. یعنی اصلا خوشم نمیاد.
جدا از اعداد، یکسری موارد درسی هم بود که به دلایل مختلفی تو مغزم نمیرفت و با شناختی که از خودم داشتم میدونستم سر جلسه امتحان ترتیبش یادم نمیمونه و اگه ترتیب به هم بخوره، خود مطلب رو هم فراموش میکنم. برای همین چون تمام تلاشمو برای امتحان کرده بودم ، حق خودم میدونستم که برای یاداوری مطالبی که تو مغزم نرفته، تقلبی به همراه داشته باشم.

http://www.maximcloob.com/uploads/posts/2010-08/1280701407_330-41.jpg

حالا مروری داریم به مسائل مختلفی که در رابطه با تقلب مطرحه:

شیوه تقلب: شیوه ای که من همیشه ازش استفاده کردم، شیوه خودمحوری( خوداتکایی یا خودکفایی) بوده. یعنی بدون اینکه به کسی اعتماد کنم و باهاش هماهنگ کنم، این پروژه رو به صورت کاملا شخصی انجام میدادم و حتی در موردش با کسی حرف نمیزدم. چون معمولا دانش آموزی که نمرش کمتر شده در این مواقع میره راپرت میده!
بنابراین از روش  لوازم تحریرجادویی  استفاده میکردم
1- جامدادی: در داخل جامدادی مشهورم که طرح قورباغه داشت و از مشهد خریده بودم، برگه های کوچکی که روش نوشته بودم میزاشتم و کسی هم شک نمیکرد که داخل جامدادی تقلب باشه!
نوشته ها روی این کاغذها که هر کدام به دیواره جامدادی با چسب نواری چسبانده می شد، به صورت کاملا تلگرافی نگاشته می شد و اکثر اوقات هم سر جلسه هنگ میکردم که این چیه نوشتم! و باید کلی فکر میکردم که منظورم از اون جمله تلگرافی چیه!
2- خط کش و خودکار: بر روی خط کشهایی که رنگ مناسبی داشتن و میشد با مداد یا خودکار رویشان نوشت، و همچنین خودکارهایی که بهترین مدلشان خودکارهای سه ضلعی بودن، با مداد تیز نکاتی را مینوشتم که باز هم گاهی به دلیل تلگرافی بودن، غیر استفاده میشدن. مثلا فکر کن سر جلسه امتحانی که نیاز به خط کش نداره با خودت خط کش ببری!
3- میز: این روش کنده کاری یا نوشتن روی میز که مطمئنم همه شما ازش استفاده کردید،روش مناسبی بود که در مدارس و دانشگاههایی که میتونستی خودت صندلیتو انتخاب کنی و بشینی حسابی کاربرد داشت.
یادمه در دوران دبیرستان، زودتر به سالن میرفتم و نکات رو مینوشتم.
راههای مختلفی برای تقلب هست که بستگی داره به اینکه در چه محیط و شرایطی امتحان میدید و چه جور دانش آموز و مراقبی دور و برتون هست، و صد البته به شناخت خودتون از روحیاتتتون!
از رو دست هم نگاه کردن، برا هم سوال و جواب رو خوندن، رو دیوار نوشتن، روی دست و پا نوشتن، کاغذ همراه آوردن و جاسازی در مکانهای مختلف بدن ( این مورد بسته به جنسیت تقلب کننده فرق داره)، برگه امتحانی جابه جا کردن ( این یکی خیلی جسارت میخواد)، کسی دیگه رو فرستادن برای امتحان ( که نیاز داره خواهر ویا برادر دوقلو داشته باشید!) و ... .
http://www.maximcloob.com/uploads/posts/2010-08/1280701388_330-31.jpg 
میزان استفاده از تقلب:
اکثر اوقات به دلیل تسلط بر سوالات امتحانی از تقلبهایی که همراهم بوده استفاده نکردم و یا به دلایلی مثل مبهم بودن تلگرافهای تقلب یا نشستن در مکان نامناسب، نتونستم استفاده کنم. در واقع، تقلب برای من نقش آرام بخش رو داشته که بدونم یه چیزی همراهم هست که اگه بخوام میتونم ازش استفاده کنم.
بگذریم از اینکه گاهی اوقات خودمو فحش داده ام که چرا فلان نکنه رو سعی نکردی حفظ کنی و تو جامدادی نوشتی و الان هم نمیتونی استفاده کنی!

ایدئولوژی من:

همونطور که گفتم به دلیل درس خواندن زیاد من در ایام امتحانات حق خودم میدونستم که برای تکمیل این اطلاعات، نکاتی رو جهت یاداوری با خودم همراه ببرم. به خاطر همین تلاش کردن هم حاضر نمیشدم به کسی که زحمتی نکشیده تقلب برسونم.( البته بجز اون مورد مینا). چون همونطور که من آسفالت شدم تا امتحانو خوب بدم چرا بقیه به راحتی و بدون زحمت نمره خوب بگیرن؟
قبل تمام امتحانا بچه ها از هم التماس میکنن که تورو خدا به هم برسونیم و به من بگید و من نخوندم و روشهای به هم رسوندن رو برا هم یاداوری میکنن، اما جالبه که خود این افراد تا آخر امتحان سرشون رو از روی برگه تکون نمیدن.
من هم همیشه بهشون میگم که اینقدر جوابها طولانیه که اصلا فرصت نمیکنید چیزایی رو که بلدید رو بنویسید چه برسه به اینکه از هم بپرسید. برای همین هم میگم که از رو دستم اگه تونستید بنویسید.

راههای جلوگیری از تقلب در مدرسه و دانشگاه:
1-  دوران ابتدایی روی هر نیمکت 3 و حتی گاهی 4 نفر جلوس میکردن. برای جلوگیری از تقلب، از این 3 نفر، یکی مجبور بود بره پائین. یعنی بشینه کف زمین یا چمباتمه بشه و دفترشو بزاره روی نشیمنگاه و بنویسه.هر بار بین دانش آموزان دعوا بود که کی بره پائین. برای همین هم نوبتی میکردن که این اختلاف تا حدی حل بشه.
2- گاهی هم  دانش آموزان مجبور بودن کیفهاشونو بین خودشون بزارن تا سد راه دیدنشون بشه. کیفهایی که شل و وا رفته بودن مزاحم نوشتن روی برگه ها میشدن اما برای دید زدن مناسب تر بودن!
 3- تغییر شماره دانش آموزان برای هر جلسه امتحانی برای جلوگیری از نوشتن روی میز و دیوار و همینطور هماهنگ کردن با دوستان هم یکی دیگه از راههای جلوگیری از تقلب بود. اینجاست که اگه خود شخص وارد عمل بشه و خودکفایی رو پیشه کنه موفق میشه.
مکان های مناسب جهت تقلب:
هر کسی بنا به تجربیات و احساسات خودش بهتر میتونه تشخیص بده که کجا بشینه براش بهتره. بعضیها میگن مراقبها فقط به عقب نگاه میکنن و اگه کسی جلو بشینه و تقلب کنه رو اصلا نمیبینن. بعضیها هم مثل من جاهایی که به دیوار ختم میشه رو دوست دارن. مثلا در کنج دیوار یا لاقل ردیف سمت دیوار. اینجوری احساس آرامش بیشتری دارم و همچنین لاقل از یه جهت خیالم از پدیدار شدن مراقب کمتره.

خاطرات:
1- فکر کنم امتحان علوم چهارم دبستان بود. امتحان ثلث علوم که فوق العاده سخت بود و سوالات منطقه ای بود. معلوم نیست طراحان سوال، این سوالارو از کجاشون دراورده بودن! تو سالن اجتماعات مدرسه امتحانات برگزار می شد و صندلیها با فاصله زیادی نسبت به هم چیده شده بودن.
من کنار دختری به اسم "ندا" نشسته بودم و چون دیدم اون روی برگش بیشتر نوشته، سعی میکردم چشمامو تیز کنم تا بلکه یه چیزی دستگیرم بشه و رو برگه خودم بنویسم. اما چشمتون روز بد نبینه، معلم "ندا" اومد جلوی من و دو انگشتی ولی محکم زد روی گونه هام و گفت برا چی از رو برگه ندا نگاه میکنی؟
هنوز هم که هنوزه اون صحنه به خوبی یادمه و حتی ضربه محکم اون معلم هم فراموشم نشده. در دوران ابتدایی از اون سالن احتماعات به خاطر  اینکه مکان برگزاری امتحانات ثلث بود متنفر بودم. اما با این حادثه دیگه نور علی نور شد!
2- سال دوم راهنمایی بودم. امتحان ریاضی داشتیم و مراقبمون هم از معلمهایی بود که بعدا فهمیدیم تقلب سر جلسه اون مساوی با مرگه!
برای جلوگیری از تقلب، بر روی هر نیمکت یه نفر نشسته بود. نیمکت پشتی من دختری نشسته بود به اسم "مینا" که شنیده بودم چند سالی هم مردود شده.خلاصه با خواهش التماس مینا، من تصمیم گرفتم بهش کمک کنم. روی برگه ای که به عناون چک نویس ازش استفاده میکردیم جواب سوالات رو مینوشتم و با احتیاط و ترس و لرز از پشتم مینداختم برا مینا و اونهم دوباره بهم میداد. الان هم وقتی به این قضیه فکر میکنم میبینم چه جراتی داشتم. چون الان عمراً اینکارو برا هیچکسی انجام نمیدم. خداروشکر اون روز اتفاقی نیفتاد و آخر امتحان هم مینا کلی تشکر کرد که منو از افتادن نجات دادی و ... .
3- سوم راهنمایی بودم و امتحان نهایی داشتیم. البته داخل مدرسه خودمون امتحان میدادیم و مراقبها هم معلمهای خودمون بودن. فکر کنم امتحان اجتماعی بود. می خواستم از تقلب داخل جامدادی قورباغه ای استفاده کنم که یه مراقب به من شک کرده بود. این شک اینقدر زیاد شده بود که دیگه زوم کرده بود روی من. شانس آوردم که صداش زدن رفت پائین و من هم زود از تقلبم استفاده کردم و برگه امتحانیمو زود دادم و خطر از بیخ گوشم گذشت!
4- دوران دانشگاه سر امتحان جنین شناسی، استاد گفت که چیزی زیر دستتون نباشه و این حرفها. ما میتونستیم سر جلسه کیف ببریم ولی زیر دستمون نباید چیزی میزاشتیم. من هم  مثل همیشه تقلب همراهم بود. به استاد گفتم آب که میتونیم داشته باشیم. استاد گفت اگه توش تقلب ننوشته باشید. من هم جواب دادم تو آب ننوشتم! ( اگه استاد باهوش بود متوجه منظورم میشد که یعنی تو آب ننوشتم ولی جای دیگه که نوشتم!)
*** *** ***
بحث و خاطره درباره تقلب زیاده. شما هم اگه خاطره ای دارید در نظرات بنویسید، من هم اگه چیز دیگه ای به ذهنم رسید این مطلبو تکمیل میکنم.
اینهم یه لینک جالب درباره تقلب: http://www.as-team.ir/forums/showthread.php?t=695

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

9 نظرات:

ناشناس گفت...

Elham yani sare janin to taghaloob kardi....Babaaaaaaa
man mordam vali natounestam chizi benevisam,avalino akharin bari ke sare emtehan geryam gereft hamin darse janin bood ke ba nomre 12 pass shodam :)
behtarin taghalobi ke kardam sare systematic giyahi 2 va biophysics bood...
vay cheghadr hal dad,hamishe az hefziyat motenaffer bodam, va dar in mondam ke man chetor msc biochemistry shodam akhar :)

ye bar sare physiology 3 be dolatkhah taghalob resoundam on bicharam oftad :) ba fekr konam va bare 3vomesh bod ;(
Fariba
ali bood khosham omad

الهام-کافه شکلات گفت...

سلام
سر امتحان جنین از تقلب استفاده ای نکردم
چون وقت نشد
اینقدر که مشغول نوشتن بودم
فکر کنم 16 شدم

ناشناس گفت...

barikalla :) babaa 16 to janin :)
man ke az in darsaye hefzi khosham nemiyado nemiyamad,mina kheili hafezash khob bodi Nina....
be har hal hamash gozashto khaterehash monde :)
Fariba

Moh3n گفت...

سلام گلم بازم مثل هميشه جالب و آموزنده بود.
اما به نظر من آدم نبايد بخيل باشه.مخصوصا توي علم.
*************
جابر حعفی از امام صادق(ع) آورده است که فرمود: «زکوه العلم ان تعلمه عباد الله» زکات علم و دانش، این است که آنرا به بندگان خدا تعلیم دهی (منیه المرید، ص 64)
آری پیام فرمایش صادق آل محمد(ص) این است که باید عالم، به شکرانه نعمتی که خداوند نصیب او نموده است دیگران را نیز از دانش بهره مند سازند. در این شرایط است که یکی از حقوق علم و آگاهی را ادا نموده است.
**********
من نميگم تقلب خوبه،من ميگم بخل و خساست و كوتاه نظري بده.

با تشكر
محسن Moh3n

شیرفروش محل گفت...

برام عجیبه که هم درس میحوندی هم تقلب میکردی

من یا درس میخوندم یا تقلب میکردم

سر یکی از امتحانای دانشگاه یه سوال رو نوشتم گذاشتم تو قسمت بالای دستشوییش ! دستمو گذاشتم رو شیکمم و به مراقب اشاره کردم که وضعم خرابه
رفتم تقلبه رو حفظ کردم ( اثبات بود ) اومدم نوشتم
خوشحالی منو باید میدیدی وقتی نمره 10 رو دیدم

باران گفت...

من که تو عمرم فقط یه بار تقلب کردم اونم سوم دبستان که چون مرکز یه استان رو نمیدونستم لای کتاب اجتماعیم که زیر دستم بود رو باز کردم. از شانس خیلی خوب من بغل دستیم فهمید من دارم چیکار میکنم و بعد از امتحان میخواست بره راپرت بده.منم که حسابی وحشت زده شده بودم خیلی محکم بهش دروغ گفتم که تقلب نکردم و ... به هر حال طرف راضی شد.
دلیل منم برای تقلب نکردن اینه که حس میکنم دارم یه جورایی حق بقیه رو میخورم.میدونم که خیلی ها هم حق منو با تقلبشون میخورن اما اینجوری وجدانم راحتتره.
یه چیز دیگه اینکه دوست نداشتی به بقیه تقلب برسونی، من کاملا باهات موافقم منم خیلی برام سنگینه که بشینم چند شب حسابی درس بخونم بعد یه نفر خیلی خوشحال و خندان در حالی که شب قبل مهمونی بوده و نتونسته درس بخونه بیاد بگه میشه دستتو باز بذاری تا من بتونم بنویسم؟ من ممکنه با طرف راحت نباشم و بهش بگم باشه، اما دقیقا سعی میکنم روی دستمو کامل بگیرم تا طرف چشمش در بیاد. بعد از امتحانم بهش میگم ببخشید حواسم نبود. چون نمیتونم تحمل کنم که یه نفر که هیچی درس نخونده به خاطر درس خوندن من بتونه نمره خوبی بگیره.
در کل این مطلب واقعا جالب و عالی بود. خیلی خوشم اومد.به خصوص از شیوه های تقلب کردنت.

ardalan گفت...

سلام
خیلی جالب بود.به قول یکی از استادا
هر کی می تونهتقلب کنه حقش هست و بهرشو می بره ولی اگه دیدم دیگه از تنبلی و .. خودش بوده
یه چیز دیگه هم می گفت اینکه وقای درس می داد یه قضیه رو می گفت اینو ور ندارید تو تقلبتون بنویسید دا این آسونه یه چیز بنویسید که اگه گرفتنتون ارزش داشته بوده است :د

افشين گفت...

در كمال خجالت و شرمندگي من هرگز تقلب نكردم. هرگز به كسي تقلب ندادم. همه هم اخلاق من رو ميدونستن و حساب دستشون بود كه وقتشون رو نبايد براي تقلب‌بازي با من تلف كنند. حالا كه شماها اينجور از تقلب كردن تعريف مي‌كنيد كمي حسوديم شده. من بايد ميشدم مأمور حفاظت از گاوصندوق بانك مركزي اما خب بخت باهام يار نبوده. احتمالاً يكي كه تقلب ميكرده الان اين پست رو داره!!!!!!

یک دانشجو گفت...

خیلی جالب بود الهام عزیز
نه بابا اذیت نکن بچه ها رو تو این فصل خیلی اوقات مثه خودتن بچه ها و برای قوت قلب تقلب همراهشون هست
منم یه مطلب نوشتم دوست داشتی سر بزن
قربانت موفق باشی