چند خاطره از روز مامان!


تصویر بالا، به نظرم نوستالژیک ترین تصویریه که هم نسلهای ما از مادر دارن. منظورم اینه که این تصویر، چه به صورت گوبلن و چه پوستر و یا نقاشی پشت وانت و کامیون،از همان بچگی در ذهنمون نقش بسته. اون موقع وقتی این تصویر رو در خونه مادربزرگم میدیدم با خودم فکر کردم: چرا تو خونه هر کسی که میری این عکس رو آویزون کردن؟ این مادر و بچه به کجا دارن نگاه میکنن؟
*** *** ***
بچه که بودم، هر وقت روز مادر نزدیک می شد، به خاطر اینکه من و برادرام پولی نداشتیم که برا مامان چیزی بخریم، بابا هم  اهل خرید هدیه نبود، دلمون برا مظلومیت مامان میسوخت. یه کمد قهوه ای رنگ دو در در طبقه دوم داشتیم، که محل قرارگیری اقلامی بود که کمتر استفاده می شد و یا اصلا استفاده نمیشد و در واقع نو بود. در سمت چپ که طبقه طبقه بود، ایام دهه فجر، مثل کلاسهای مدرسه، تزئین می شد. حتی من در مقطعی از زمان، اسباب بازیهامو به صورت خیلی رمانتیک توش چیده بودم.هر وقت روز مادر نزدیک می شد، از لوازمی که در این کمد بود، برمیداشتیم و کادو میکردیم و به مامان میدادیم. یادمه یه بار برادرم بهم گفت تو از همون نقاشیهای خرچنگ قورباغت بکشی کافیه! من هم از همون نقاشیها کشیدم و به مامان هدیه دادم.

*** *** ***                   *** *** **
هر وقت روز تولد حضرت فاطمه می شد، در زنگ تفریح و سر صف، به دانش آموزانی که اسم فاطمه یا زهرا داشتند، جایزه میدادن. خیلی کم پیش میامد که بقیه القاب حضرت فاطمه رو هم مد نظر داشته باشن. اما من و بقیه دخترهایی که اسمشون فاطمه و زهرا نبود، در این ناراحتی بودیم که مگه اسم ما مشکلی داره؟ ما باید چکار کنیم که اسممون عوض بشه؟ وقتی میرفتیم خونه به مامان میگفتیم نمیشد اسم مارو هم یه اسمی بزارید که بهمون جایزه بدن؟:(

*** *** ***                   *** *** **
زمان مدرسه، تکلیفمون مشخص نبود. از یه طرف میگفتن معلم، مادر دوم شماست، از طرفی هم قرار نبود مثل روز معلم، هدیه ای برای معلم بگیریم. بنابراین، هرکسی که معلم رو بیشتر دوست داشت یا می خواست پاچه خواری کنه، برای معلمش در روز زن هم هدیه میخرید. در این مواقع، دانش آموزانی که هدیه نخریده بودن، با نفرت به افرادی که هدیه میدادن، نگاه میکردن!

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

0 نظرات: