در مصائب مهمانی گرفتن

نمیدونم چرا آقایون فکر میکنن مهمانی گرفتن یا دادن خیلی آسونه.فکر میکنن وقتی چند کیلو مرغ و گوشتی که با هزینه بالا خریدن، یکهو تبدیل میشه به باقالی پلو با مرغ و گوشت. یا مثلا بادمجونها یهو از تره بار میان تبدیل میشن به حلیم بادمجون. آخرش هم میگن غریبه که نیستن یه لوبیاپلو بزار. یا هیچی نزار فقط سالادالویه درست کن. نمیدونن که این دو قلم آخر از قرمه سبزی خیلی سخت تره.
به خدا مهمانی فقط اینی که شما میبینید نیست. یعنی از زمانی که با خودت کنار بیای که کسی رو دعوت کنی تا آخرش که همه وسایلی که شسته شده جمع بشه بره تو کمد، هزارخان رستم باید طی کنه. اما کو گوش شنوا.
نیاز به توضیح من برای مراحل مهمانی دادن نیست، کافیه ازهمسرتون بپرسید و ببینید که چند ساعت براتون حرف داره.
                                                *** *** ***
یکی از دغدغه های خانمها تماس گرفتن با مدعوین هست. ادب حکم میکنه که خانم خونه زنگ بزنه به خونه کسی که میخواد دعوت کنه و با خانم خونه صحبت کنه.یعنی تا بوده همین بوده.
ولی دعوا از اینجایی شروع میشه که روزی که مدعو قبلا این خانم رو دعوت کرده، به خودش زنگ زده یا شوهرش به شوهر این خانم زنگ زده.
مثلا دو برادر با هم صحبت کردن و جاری به جاری زنگ نزده.یا خوهرشوهر به زن داداش زنگ نزده.
این یعنی اعلان جنگ.نمیدونم چرا عروس باید خودش زنگ بزنه ولی خواهر شوهر میتونه به برادرش بگه دعوتید.
آخرش هم اگه حرفی بزنی میگن مگه تو غریبه ای؟این حرفها رو نداریم که. تورو از خودمون میدونیم.
نمیدونم چرا هر وقت نیاز باشه عروس غریبه نیست و موقع دیگه میشه غریبه.بستگی داره چی پیش بیاد.
اما به نظرم در هر صورت بحث غریبه بودن یا نبودن نیست. احترام این حرفهارو نداره.چه بخوان چه نخوان عروس و داماد احترام بیشتری نیاز به خود دختر و پسر آدم نیاز دارن.
منظورم از نیاز محتاج بودنشون نیست، بحث دلگرم شدنشون به خانواده نفر مقابل و حس خوشایندیه که این احترام ایجاد میکنه. که در نهایت باعث میشه ارتباطات از نظر کمی و کیفی بیشتر بشه.
حالا از ما گفتن.اینقدر خودشون دعوت نکنن تا ما هم کمتر بریم و کمتر دوسشون داشته باشیم.
(البته این دغدغه تلفن زدن، یکی از هزاران مسئله ایه که وقتی خانم ازدواج میکنه یکهو براش مهم میشه.این ماجرا سر دراز داره و به تدریج ازش خوام نوشت!)

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

1 نظرات:

افشین گفت...

خب سلامی دوباره به نویسنده شیرین سخن کافه شکلات. همونطور که گفته بودین تم نوشته ها عوض شده و البته طبیعی است. این جور فکرها برای آقایون خیلی کم پیش میاد و برای خانمهاست که خیلی مهمه و مشغله ی فکری محسوب میشه. من خودم شخصاً زیاد در این موارد فکر نکرده ام. الان یک کمی هم یاد سریال آیینه افتادم! موفق باشین.