معمولا اسم کوچیک خانومها و سن و سالشون رو ازشون نمیپرسن.اینکه چرا دوست ندارن سن واقعیشون رو بگن که مشخصه چرا. ولی دونستن اسمشون شاید برا این باشه که زمان مادر و مادربزرگهای ما ، اسامی مد بوده که الان دیگه شیک و پیک نیست و ممکنه افت کلاس محسوب بشه.
مدرسه که میرفتیم، یکی از تفریحات و علایقمون این بود که اسم کوچیک معلمهارو بدونیم. گاهی با زرنگی ، وقتی معلم تو کلاس نبود میرفیتم دفتر کلاس رو باز میکردیم یا به یه بهانه ای میرفتیم دفتر مدرسه ویکی مراقب میشد کسی نبینه و اون یکی چشماهارو تیز میکرد تا شاید بتونه اسم کوچیک معلمهارو پیدا کنه. تا بعد بریم تو کلاس و با افتخار اسم خانوم معلمهارو بگیم.
اینکه چرا معلمها دوست نداشتن اسم کوچیکشون رو بگن خدا میدونه.ولی وقتی هم یه معلمی پیدا میشد از همون روز اول اسمشو میگفت، همه بچه ها کلی ذوق میکردن و باعث میشد اون معلم رو بیشتر دوست داشته باشن. این حس علاقه به دونستن اسم، از ابتدایی تا پایان دبیرستان باقی میموند.
مادر من کلاس اول ابتدایی درس میداد و یه بار برای اینکه مدادش با مداد بچه ها قاطی نشه، اسم منو رو مداد چسبونده بود. آخر سال که مامان از شاگرداش خواست یه نامه بهش بنویسن و هرچی دوست دارن بگن، بچه ها نوشته بودن:
خانوم معلم ما با زحمت بسیار متوجه شدیم اسم شما الهام است!
وقتی مامان این نامه رو آورد خونه و ما خوندیم، از خنده روده بر شدیم و به مامان گفتیم، این بیچاره ها چقدر ذوق کردن که اسمتو کشف کردن!!!
مدرسه که میرفتیم، یکی از تفریحات و علایقمون این بود که اسم کوچیک معلمهارو بدونیم. گاهی با زرنگی ، وقتی معلم تو کلاس نبود میرفیتم دفتر کلاس رو باز میکردیم یا به یه بهانه ای میرفتیم دفتر مدرسه ویکی مراقب میشد کسی نبینه و اون یکی چشماهارو تیز میکرد تا شاید بتونه اسم کوچیک معلمهارو پیدا کنه. تا بعد بریم تو کلاس و با افتخار اسم خانوم معلمهارو بگیم.
اینکه چرا معلمها دوست نداشتن اسم کوچیکشون رو بگن خدا میدونه.ولی وقتی هم یه معلمی پیدا میشد از همون روز اول اسمشو میگفت، همه بچه ها کلی ذوق میکردن و باعث میشد اون معلم رو بیشتر دوست داشته باشن. این حس علاقه به دونستن اسم، از ابتدایی تا پایان دبیرستان باقی میموند.
مادر من کلاس اول ابتدایی درس میداد و یه بار برای اینکه مدادش با مداد بچه ها قاطی نشه، اسم منو رو مداد چسبونده بود. آخر سال که مامان از شاگرداش خواست یه نامه بهش بنویسن و هرچی دوست دارن بگن، بچه ها نوشته بودن:
خانوم معلم ما با زحمت بسیار متوجه شدیم اسم شما الهام است!
وقتی مامان این نامه رو آورد خونه و ما خوندیم، از خنده روده بر شدیم و به مامان گفتیم، این بیچاره ها چقدر ذوق کردن که اسمتو کشف کردن!!!